ساختار و قواعد صندوق های بازنشستگی در نظام حقوقی ایران و کشورهای اتحادیه اروپا از دیدگاه جامعه شناسی حقوق
صندوق های بازنشستگی در نظام حقوقی ایران، از دیرباز همواره مشکلات عدیده ای داشته اند که مهم ترین محور آن مباحث مالی می باشند. نبود چشم اندازی از آینده و برنامه نامشخص درکنار مدیریت های غیر تخصصی و ناکارآمد، عدم شفافیت و تعارض و تورم قوانین، همگی با هم صندوق های بازنشستگی را به معضلی جدی در ایران تبدیل نموده اند؛ این مشکلات طی سال های اخیر، در کنار مواردی چون افزایش جمعیت سالخورده و کاهش نیروی اشتغال، نوسانات کلان اقتصادی، تبعیض و عدم تناسب دریافتی ها، مداخله عمدتا یک طرفه دولت با صندوق ها، بر حساسیت این موضوع افزوده اند. در ایران، تعدد صندوق های بازنشستگی با برنامه ها و مقررات متعدد به خودی خود موجب شده اند تا در نبود نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی در کشور، تشتت و پراکندگی گسترده ای بر صندوق ها تحمیل شود. الگویی که کشورهای اتحادیه اروپا در قبال صندوق های بازنشستگی به کارگرفته اند، نشان از آینده نگری، توامان با جامع نگری دارد؛ چنان که به سیاست اشتغال، در کنار فراگیری برای تمام اقشار جامعه، توجه شده است. آنچه که در ساماندهی و الگو صندوق های بازنشستگی کشورهای اتحادیه اروپا، می تواند برای سیاست گذاران در ایران مورد توجه باشد؛ توجه به سیاست های اقتصادی و جمعیت شناختی، در کنار نظم بخشیدن به مقررات قانونی، حذف تدریجی تشکیلات اضافی و کاهش هزینه ها، برای استمرار خدمات صندوق ها است. اصلاحات در نظام صندوق های بازنشستگی ایران، مستلزم رویکردی همه جانبه در سیاست گذاری ها و عزمی قوی برای آغاز تغییرات بنیادین است.
تحلیل حقوقی نظام حاکم بر صندوقهای بازنشستگی در اتحادیه اروپا
اداره و وضعیت صندوقهای بازنشستگی، همواره از موضوعات اصلی و مورد دغدغه در تمامی جوامع است. این نهاد به لحاظ کارکردهای خود، از جایگاه بالا و اثرگذاری چندوجهی برخوردار است. وخامت وضعیت صندوقهای بازنشستگی میتواند در ارکان جامعه و ساختار اقتصادی تأثیرات جدی بر جای بگذارد؛ وضعیت صندوقهای بازنشستگی در اروپا، از مدتها پیش زیر نظر بوده و مطالعات قانونگذاری در این حوزه توأم با آیندهنگری و احتیاط است. مقامات مسئول دریافتند بیتوجهی و غفلت میتواند بحرانهای مشروعیت و کارامدی را به صندوقها تسری دهد؛ ازاینرو اصلاحات مستمری را با توجه به مقتضیات موجود در هر کشور اعمال کردند. در این مقاله سعی شده است تا بهصورت پایهای به تحول مفهوم حمایت اجتماعی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بستر نظریه دولت رفاه اشاره شود. هرچند باید در نظر داشت میزان توسعهیافتگی و وضعیت صندوقها در بین این کشورها به یک اندازه نیست؛ لیکن نقش اتحادیه اروپا برای اعمال اصلاحات در برنامههای صندوقهای بازنشستگی کشورهای عضو شایان توجه است.