نماینده فروش بیمه یا پزشک فروش بیمه؟!
- هنگامیکه برای اولین بار چشم بر این دنیا گشود احتمالاً مانند بسیاری دیگر از انسانها، هنوز دست چپ و راست خود را هم نمی توانست تشخیص دهد. کم کم که سالها می گذشت و به سن ۷ سالگی رسید ناگهان خود را پُشت نیمکت کلاس اول دید. پس از ۵ سال درس خواندن و البته تا حدود زیادی هم شیطنت کردن دوره ابتدایی را پُشت سر گذاشت و وارد مقطع راهنمایی شد. سه سال دیگر هم تا چشم به هم زد گذشت و حالا باید وارد دوره دبیرستان می شد. به محض ورود به دبیرستان و از سال دوم به بعد، دریافت که چقدر به علوم تجربی علاقه مند است و رشته تجربی را از میان رشته ریاضی و انسانی، برگزید.می دانست که اگر بخواهد در رشته تجربی موفق شود باید شب و روز درس بخواند و همین کار را هم کرد و سرانجام جزو چندصدهزار کنکوری دیگر، خود را بر سر جلسه کنکور دید. بالآخره و پس از روزی ۱۵ ساعت درس خواندن در دوران دبیرستان، توانست به رتبه زیر ۱۰۰ رشته تجربی دست یابد و به رشته و دانشگاهی که آرزویش را داشته رسید. بله! او رشته پزشکی را در یکی از دانشگاههای معتبر کشور انتخاب کرد و شروع به مطالعه شبانه روزی در رشته پزشکی نمود. پس از ۷ سال درس خواندن در دانشگاه، سرانجام موفق به گرفتن مدرک دکترای خود به عنوان یک پزشک عمومی ممتاز شد.اما این برای او تازه اول راه موفقیت بود. تصمیم گرفت تا تخصص خود را در جراحی قلب و عروق بگیرد. حال باید بیش از ۳ سال دیگر، تلاش بی وقفه می نمود تا موفق شود. دور از انتظار هم نبود که دوباره با روزی ۱۵ ساعت مطالعه و تحقیق، موفق به اخذ تخصص در رشته خود شود. اما…اما بازهم اکتفا نکرد و حالا می خواست فوق تخصص خود را هم در رشته قلب و عروق کسب کند و حالا باید حدود ۲ تا ۳ سال دیگر هم درس می خواند و به تلاش بی وقفه خود ادامه می داد. همین کار را هم کرد و سرانجام پس از ۲۵ سال درس خواندن، تبدیل به یک فوق تخصص جراحی قلب و عروق شد!
تجویز دارو قبل از تشخیص درد:
زمانیکه به دکتر شهرام غفاریان که از دوران کودکی تا به حال دوست صمیمی یکدیگر بوده ایم مراجعه کردم تا معاینه ای از قلب من به عمل آورد، یک سؤال از او پرسیدم: «شهرام! آیا حالا که بعد از ۲۵ سال درس خواندن تبدیل به یک فوق تخصص قلب و عروق شده ای، اگر بیماری به مطب تو بیاید و هنوز سلام نکرده مقابل تو بنشیند، آیا صرفاً به خاطر اینهمه دانش و تجربه ات، حاضری بدون معاینه آن بیمار، شروع کنی به نوشتن نسخه و تجویز دارو برای او؟!»
تعجب کرد و گفت: «حامد! تو حالت خوبه؟! منظورت چیه؟ مگر فکر می کنی من خدایی ناکرده یک پزشک ابله و دیوانه هستم که دست به چنین کار بچه گانه ای بزنم؟!»
گفتم: «نه شهرام جان! اصلاً منظورم این نبود. اما اگر به تو بگویم که ما در همین کشور خودمان، پزشکانی داریم که دقیقاً همین کار؛ یعنی تجویز دارو قبل از معاینه و تشخیص بیماری را انجام می دهند آنوقت چه خواهی گفت؟!»
خندید و گفت: «اگر اینطور که تو می گویی باشد همین حالا و برای همیشه حرفه پزشکی را کنار خواهم گذاشت!»
گفتم: «ای بابا! هم تو و هم من می دانیم که چنین چیزی امکان ندارد که پزشکی دست به تجویز قبل از تشخیص بزند. اصلاً ولش کن. نمی دانم چرا این سؤال مسخره و بی معنی را از تو پرسیدم»
گفت: «چه بگویم! خب بگذریم. نوار قلب نرمال است و این قلب، حالا حالاها مثل ساعت کار خواهد کرد»
خداحافظی کردم و از مطبش بیرون آمدم و به سمت دفتر کارم حرکت کردم؛ اما شاید آنچه او قادر به تشخیصش نبود، ناراحتی و اندوه عمیقی بود که در قلبم نقش بسته بود از آنچه در صنعت بیمه های عمر کشورم و درمقابل چشمانم هر روز، بارها و بارها تکرار می شد…
من روزانه شاهد فروش بیمه عمر توسط نمایندگانی هستم که روش فروش شان دقیقاً به مثابه پزشکی است که
قبل از معاینه و تشخیص درد، اقدام به تجویز درمان می کنند.
بیایید برای ساده تر شدن بحث، بیمه عمر را به عنوان جعبه ای محتوی دهها دارو برای درمان دهها درد درنظر بگیریم!
- روزبه عبادی نمین کد ۹۷۷بیمه آرمان
- شماره تماس ۰۹۱۱۸۰۳۹۲۸۲
- بیمه با شما
- طراحی سایت ومیزبانی وب در کلاب هاست
- برای خواندن مقاله کلیک کنید
- خرید آنلاین بیمه نامه