مدل چندهدفه بازنگری سبد سرمایه گذاری با درنظرگیری عوامل بنیادی سهام
بازنگری سبد سرمایه گذاری از مهم ترین بخش های مدیریت سرمایه گذاری می باشد. بعد از تشکیل سبد سرمایه گذاری توسط افراد و نهادها، با توجه به تغییرقیمت ها در بازار، سبد از ارزش اولیه خود فاصله می گیرد و دچار نوسان و تغییراتی می گردد؛ برای همین منظور، نیاز هر فرد و نهادی به بازنگری سبدسرمایه گذاری جهت رسیدن به اهداف خود احساس می شود. از طرفی دیگر، وضعیت اقتصادی شرکت ها در گذر زمان تغییر می کند. لذا، توجه به عملکرد مالیشرکت ها جهت انتخاب سهام های برتر و مستعد رشد برای افزایش بازده سبد، امری مهم تلقی می شود. در این پژوهش مدل بازنگری سبد سرمایه گذاری بادرنظرگیری عوامل بنیادی سهام توسعه داده شده است. برای رسیدن به این مقصود از معیار چند شاخصه تاپسیس برای وزن دهی و رتبه بندی سهم ها استفادهشد هاست؛ همچنین با توجه به درنظرگرفتن چندین معیار برای اهداف، برای حل مدل از برنامه ریزی آرمانی فازی چندگزینشی استفاده شده است. در نهایتمدل ارائه شده با داده های واقعی حل شده و نتایج آن مورد تحلیل قرار گرفته است
مهمترین عوامل در شناخت سهام بنیادی چیست؟
واقعیت این است که هر چقدر تعداد سهام یک شرکت در دست عموم بیشتر باشد، قیمت واقعیتری از سوی بازار دریافت میکند. یعنی زمانی که سهام یک شرکت با استقبال عموم مواجه میگردد، قیمتی که برای فروش آن در نظر گرفته میشود به ارزش ذاتیاش نزدیکتر است. پس قیمتی که به سهام تعلق گرفته است به واقعیت نزدیکی بسیاری دارد و حبابی بیهوده نیست که بالاخره در نقطهای بترکد. اصلیترین راهکار در این رابطه تحلیل بنیادی سهام است.تحلیل بنیادی فرآیندی است که ارزش ذاتی یک سهم با توجه شرایط کنونی و آتی، وضعیت اقتصاد کلان، جایگاه صنایع در اقتصاد آن کشور و روند اطلاعات مالی شرکت برآورد میشود. پس از بررسی و پیشبینی سودآوری شرکت، با تنزیل جریانات نقدی آتی با نرخ بازده مورد انتظار بر اساس ریسک سهم، ارزش ذاتی آن کشف میشود.سرمایهگذاری با مقایسه ارزش ذاتی پیشبینی شده و ارزش بازار سهم به تصمیمگیری در مورد خرید (در صورت کمتر بودن قیمت روز نسبت به ارزش ذاتی) یا فروش (در صورت فراتر رفتن قیمت سهم نسبت به ارزش ذاتی آن) میپردازد. در این مقاله سعی داریم شما را با معیارهای صحیح شناسایی سهام بنیادی خوب و مناسب آشنا کنیم.
سفته بازی چیست و چگونه روی بعضی سهم ها سفته بازی می شود؟
یکی دیگر از مزایای بالا بودن تعداد سهام در دست عموم، این است که احتمال سفتهبازی کردن روی این سهام کاهش پیدا میکند. منظور از سفتهبازی چیست؟ سفتهبازی، مجموعهای از روشهای فعالیت در بازار است که طی آنها، فرد سفتهباز میخواهد از نوسانات بازار به نفع خود بهره ببرد و در مقاطع کوتاه زمانی که یک سهم با افزایش ارزش رو به رو میشود، اقدام به فروش آن کند. زمانی هم که قیمتها پایین میآید، سریعا برای خرید اقدام میکند.
سفتهبازان دقتی به ارزش ذاتی سهام بنیادی ندارند و به همین خاطر فقط با تغییرات قیمتی برای خرید و فروش سهام تصمیمگیری میکنند. البته روند سفتهبازی با ریسک همراه است و به همین سادگی هم نیست. زمانی که تعداد سهام در دست عموم یک شرکت بالا باشد، امکان سفتهبازی کاهش پیدا میکند و همانطور که گفته شد، ارزش سهام به واقعیت آن نزدیک است و نیازی به نوسانگیری و سفتهبازی وجود ندارد.
در این هنگام با یک بازار باثبات حول یک سهم مواجه هستیم. در پستهای قبلی به قابلیت نقدشوندگی هم پرداختیم. قابلیت نقدشوندگی در بازار برای سهام بنیادی، به شدت قابل توجه خواهد بود. بدیهی است، زمانی که تعداد سهام در دست عموم بالا باشد، بازار داغتری هم برای خرید و فروش آن وجود دارد. پس از قابلیت نقدشوندگی خوبی برخوردار است. حالا میدانید که باید برای خرید سهام به بالا بودن تعداد آن در دست عموم توجه کنید. اما چطور میتوان به این نتیجه رسید که تعداد سهام در دست عموم بالاست؟ برای تشخیص این موضوع باید به سراغ سهام شناور شرکتها بروید. پس لازم است که از سهام شناور برایتان بیشتر بگوییم.
شناوری سهام روی انتخاب سهام بنیادی چقدر تاثیر گذار است؟
سهام شناور، سهامی است که در آیندهای که چندان دور نیست، قابلیت معامله با عموم سهامداران را داشته باشد. به عبارت دقیقتر به سهامی گفته میشود که مالکان آن در صورت دریافت پیشنهادی مناسب برای خرید، آن را سریعا به فروش میرسانند. برای اینکه درصد سهام شناور هر شرکت فعال در بازار بورس را شناسایی کنید و از آن مطلع شوید باید به صفحه آن نماد در سایت مدیریت فناوری بورس تهران وارد شوید. نشانی اینترنتی سایت مدیریت فناوری بورس تهران (www.Tsetmc.com) است.
کمترین میزان سهام شناور آزاد شرکتها ۵ درصد میباشد. اما از نظر حداکثر سهام ازاد باید به اطلاعتان برسانم که حداکثری وجود ندارد به این دلیل که یک سهامدار عمده قادر خواهد بود همه سهام خود را با رعایت شرایط و ضوابط خاص در قالب عرضه خرد در بازار بفروشد و برهمین اساس مقدار سهام شناور شرکت را افزایش دهد .
معمولا سهام شناور باید بین ۲۵ تا ۳۵ درصد باشد. اگر میزان و درصد سهام شناور کمتر از این بازه باشد، احتمال مشکلاتی مانند قابلیت نقدشوندگی پایین به وجود میآید یا ممکن است سفته بازی روی آن سهام صورت بگیرد. بالاتر بودن درصد سهام شناور هم میتواند از سرعت صعود و رشد ارزش آن جلوگیری کند.
ثبات سودآوری شرکتها ، یکی از مهمترین عوامل شناخت سهام بنیادی است.
ثبات سودآوری سهام شرکتها هم از عوامل مهمی است که در خرید سهام بنیادی باید در نظر بگیرید.ثبات سودآوری شرکتهای سهامی باعث میشود تا ریسک سرمایهگذاری برای شما به عنوان یک سهامدار کاهش پیدا کند. ثبات سودآوری در شرکتها نشان میدهد که آنها نظم و انضباطی در استراتژیها و برنامههای مالیشان در نظر گرفتهاند. برای سرمایهگذاریهای میانمدت و بلندمدت به سراغ ثبات نسبی سودآوری بروید.
شرکتها باید در سودآوری نوعی تداوم را از خود نشان بدهند. البته لازم است، سودآوری و ثبات قیمتهای یک شرکت موفق در بازه قیمتی معقولی وجود داشته باشد. زمانی که شرکتها سود سالانه خود را اعلام میکنند باید روندی صعودی یا نزولی به شکلی مشخص در نمودارشان دیده شود. نوسانات عجیب و غریب و زیاد در نمودار سود شرکتها میتواند عاملی برای پرهیز از خرید سهام آنها باشد.
شرکتی که یک سال، سود بالا و سال دیگر زیانی کلان را تجربه میکند از وضعیت ثبات خوبی برخوردار نیست. نوسانات شدید باعث میشود که ریسک سرمایهگذاری زیاد شود و نتوانید به شرکت مورد نظرتان اعتماد کنید. پس برای انتخاب سهام بنیادی به سراغ سهمهایی بروید که شیب نسبی در رشد یا کاهش سود دارند. حال که متوجه شدید برای خرید سهام باید به ثبات سودآوری هم دقت شود، لازم است که به شیوه شناسایی این موضوع برای شرکتهای مختلف هم پی ببرید.
با مراجعه به وبسایت مدیریت فناوری بورس تهران (Tsetmc.com) میتوانید از درصد سودآوری هر شرکت باخبر شوید. در صفحه هر سهم، با مراجعه به بخش EPS با فهرستی رو به رو میشوید که در طی سالهای اخیر روند سودآوری سهام را گزارش کرده است. دو ستون در مقابل این گزارشهای سهماهه-ششماهه و نه ماهه قرار دارد. دو ستون با عناوین پیشبینی و واقعی. این دو ستون به شما کمک میکند که دریابید هر شرکت تا چه اندازه توانسته است، پیشبینیهای خود را درباره سودآوری تحقق بخشد.
سود شرکتها بر اساس چه معیاری اندازه گیری و میان سهامداران توزیع می شود؟
نسبت سود تقسیمی هم از جمله موارد دیگری است که در هنگام خرید سهام بنیادی باید به آن دقت کنید. سود تقسیمی چیست؟.درپایان هرسال مالی شرکتها بخشی از سود خالص را مطابق قانون و بخشی را براساس نیاز شرکت نزد خود نگهداری می کنند و مابقی را بین سهامداران تقسیم می نمایند. به مقدار سودی که شرکت تقسیم می کند و به طور نقدی به دست سهامدار می رسد DPS ) dividend per share) یا سود تقسیمی گفته می شود به عبارت دیگر DPS بخشی از سود پس از کسر مالیات به ازاء هر سهم است که توسط شرکت پرداخت می گردد. سود پرداختی هر سهم از تقسیم کل سود پرداختی ( مصوب مجمع عادی سالانه ) بر تعداد سهام شرکت به دست می آید.
شاید برایتان سوال باشد که این میزان سود بر چه اساسی اندازهگیری میشود و به سهامداران پرداخت میگردد. یا به عبارت دقیقتر، بر چه اساس و معیاری از کل سود دریافتی سالیانه یک شرکت، مبلغ سود تقسیمی محاسبه میشود. اینکه چه میزان از سود تحقق یافته هر سهم به صورت نقدی توزیع شود و چه میزان در شرکت باقی بماند تصمیمی است که در مجمع عادی سالیانه توسط هیات مدیره به مجمع پیشنهاد داده می شود و سپس به تصویب سهامداران می رسد. براساس قانون تجارت در صورت تصویب در مجمع عمومی عادی سالانه تقسیم سود تصویب شده، حداکثر ظرف ۸ ماه ازتاریخ تصویب به سهامداران می بایست پرداخت گردد. البته سود پرداختی یاDPS تنها به سهامدارانی پرداخت می گردد که درتاریخ برگزاری مجمع مالک آن میزان سهم باشند.
اما چرا توجه به سود تقسیمی میتواند برای سرمایهگذاری در سهام یک شرکت، معیاری جهت تصمیم گیری و انتخاب سهام بنیادی باشد؟ علت این است که رسیدن به سودی از سرمایهگذاری که ملموس است و به جیب سرمایهگذار روانه میشود نوعی تضمین برای رسیدن به نتیجه مطلوب است. اگر شما یک سرمایهگذار تازهوارد باشید یا محافظهکاریتان در زمینه سرمایهگذاری زیاد باشد، احتمالا از اینکه سود تقسیمی را به طور سالانه دریافت کنید، استقبال می کنید. البته به طور کلی سود نقدی سهام نشان میدهد که یک شرکت از وضعیت مطلوب و پایداری برخوردار است که میتواند به سرمایهگذاران خود سود بپردازد. ضمنا تقسیم سود نقدی بالا از سوی یک شرکت هم نشان از نوسانات کمتر آن در مسیر فعالیتهای خود دارد.